امیرحسین کیانی مشاور کاریار است که در مصاحبه‌ای خواندنی از فراز و فرودهای مسیر شغلی‌ای که طی کرده برای ما گفته و داستان ورودش به سیلیکون ولی و گوگل را روایت کرده است. او همچنین از کاربردی که برنامه‌نویسی در مشاغل مختلف خصوصا پزشکی دارد، می‌گوید. 

مدت زمان مطالعه ۱۰ دقیقه

آقای کیانی با توجه به این‌ که شما از ابتدای شکل‌گیری کاریار با این مجموعه همراه بوده‌اید، از علت پیوستن به کاریار و تجربه همکاری با کاریار کمی به ما بگویید.

من عمیقا باور دارم که همه‌ی انسان‌ها این حق را دارند که فرصت آموزش و رشد کاری داشته باشند. زندگی من به شخصه نمونه‌ی بارز این مسئله بوده است که وقتی فرصت برای یادگیری و رشد کاری برایم فراهم شده، چه از طریق درس، کتاب و اینترنت، و چه از طریق یادگیری از دوستان و همکارانم به نقطه‌هایی رسیده‌ام که شاید تصورش هم برایم سخت بوده است. من فکر می‌کنم علوم کامپیوتر و برنامه‌نویسی، شبیه به علوم پایه هستند. همانطور که جدول ضرب را در دوران دبستان یاد می‌گیریم و تمام عمر از آن استفاده می‌کنیم، برنامه‌نویسی هم یک وسیله است که با آن می‌توان هزاران مسئله‌ی مختلف را حل کرد.

دسترسی به آموزش با کیفیت و کاربردی، مانند بسیاری از مسائل مهم دیگر (همچون دسترسی به بهداشت، سلامت و سرپناه) بین اقشار کم‌برخوردار جامعه کمتر است و متاسفانه عدم دسترسی مناسب، به اختلاف طبقاتی سیستماتیک در جامعه دامن‌ می‌زند. هدف من برای همکاری با کاریار کمک به توسعه‌ی دسترسی افرادی که دسترسی کمتری به منابع دارند به این ابزار بسیار پرکاربرد است و امیدوارم بتوانم الگوی مثبتی برای کارآموزهای کاریار باشم.

با توجه به اینکه شما خودتان دانش‌آموخته علوم کامپیوتر هستید و همچنین با فضای بین‌المللی ترندهای شغلی در دنیا آشنا هستید، آینده برنامه‌نویسی در دنیا را چطور می‌بینید؟

من لزوماً به برنامه‌نویسی به عنوان یک عنصر منحصر به فرد و در حال پیشرفت نگاه نمی‌کنم. برنامه‌نویسی یک ابزار است که با استفاده از آن می‌توان نرم‌افزار نوشت، سخت‌افزار ساخت، و حتی در عصر جدید می‌توان برنامه‌نویسی بر روی دی ان ای موجودات زنده یا ویرایش ژنتیکی (Gene Editing) انجام داد. به نظر من برنامه‌نویسی به سمتی حرکت می‌کند که بسیاری از کارهایی که در دوره‌های گذشته زمان‌بر بودند و برای انجام آن‌ها به اشخاص خبره و با تبحر بالا نیاز بود، ساده‌تر و قابل دسترس می‌شوند. ولی در هر موقعیتی، عمده‌ی اصول برنامه‌نویسی مانند نوشتن کد خلاق، دانش ریاضیات و الگوریتم، تقریبا همیشه ثابت هستند. یک روند رو‌به‌رشد دیگر هم برنامه‌نویسی برای تولید و گسترش برنامه‌های هوش مصنوعی (Artificial Intelligence) است. با این حال حتی برنامه‌نویسی برای هوش مصنوعی هم از اصول پایه‌ی علوم کامپیوتر که جبر و احتمالات، مهندسی داده‌ها و معماری کامپیوتر است، ساخته می‌شود. هوش مصنوعی نیز نیاز به بک اند و فرانت اند و بهینه‌سازی تجربه‌ی کاربر دارد تا بتواند به طور موثر مورد استفاده قرار بگیرد. 

شما سال‌هاست در شرکت گوگل مشغول به کار هستید، جایی که کارکردن در آن برای خیلی از برنامه‌نویسان یک رویاست؛ لطفا کمی از این تجربه به ما بگویید و بفرمایید چقدر این امکان و احتمال وجود دارد که برنامه‌نویسان ایرانی بتوانند به شرکت‌های بین‌المللی راه پیدا کنند؟

شاید می‌توان گفت کار در گوگل برای خود من هم یک رویا بود. بگذارید کمی از تاریخچه‌ی عجیب و غریب خودم برای شما بگویم، شاید در پاسخ به این سوال موثر باشد. من در اصفهان به دنیا آمدم و در تابستان کلاس سوم دبستان، با پشتیبانی مادرم، که دبیر ریاضی بودند، اولین کلاس آموزش کامپیوتر خود را در برنامه‌ی کیوبیسیک گذراندم. آن زمان رویای من این بود که فقط بتوانم یک برنامه‌ی ساده روی سیستم عامل داس بنویسم. از پروسه‌ی انتزاعی‌ای که به خلق یک برنامه کامپیوتری منجر می‌شد بی‌اندازه لذت می‌بردم. در دوران دبیرستان به صورت کاملا تصادفی با طراحی وب آشنا شدم. در آن زمان اصلا دسترسی به اینترنت نداشتم و HTML را اینطور یاد گرفتم که فهمیدم وقتی فایل راهنمای ویندوز پارسا ۹۸ را با نوت پد تغییر دهم، صفحه‌ی راهنمایی که در مرورگر باز می‌شود، تغییر می‌کند. با همین آزمون و خطاها و از روی کنجکاوی بیشتر تگ‌های ساده‌ی HTML را یاد گرفتم. بعد از آن اوایل دهه ۲۰۰۰ به یک اینترنت دایل آپ که در آن زمان برای ما بسیار گران بود دسترسی پیدا کردم. سعی می‌کردم از هر دقیقه که روی اینترنت می‌گذشت استفاده‌ی بهینه کنم. به احتمال زیاد بدون اینترنت هیچ وقت به جایی که الان رسیده‌ام، نمی‌رسیدم. این‌ها را می‌گویم چون دلم می‌خواهد مهارت‌آموزان کاریار بدانند که اولا مسیر پیشرفت شاید خیلی ساده‌تر و تصادفی‌تر از آنی باشد که فکر می‌کنند و ثانیا تنها داشتن یک خط اینترنت پرسرعت کنونی و یک لپ‌تاپ ساده می‌تواند آدم را خیلی جلو ببرد.

بعد از اینکه استفاده از اینترنت را یاد گرفتم، به طراحی و برنامه‌نویسی وب خیلی علاقمند شدم و زبان PHP را از روی یک کتاب مرجع قطور که مثل یک دایرة المعارف بود، یاد گرفتم. ماهیت تصویری و کاربردی وب دیزاین برایم خیلی هیجان‌انگیز بود. یک دوست خیلی خوب هم در ساخت پروژه‌های کاری و شخصی با من همراه بودم و شاید بهترین سال‌های عمرم همان مدتی بود که فقط به خاطر علاقه برنامه می‌نوشتم. همین یادگیری علاقه محور باعث شد که سال سوم دبیرستان بتوانم در مسابقات کشوری فنی و حرفه‌ای مقام دوم رشته‌ی طراحی وب را کسب کنم. یک اتفاق تصادفی دیگر در زندگی من این بود که در دوره‌ی پیش دانشگاهی، فرصت این را پیدا کردم که به آمریکا مهاجرت کنم. در این مورد من تلاشی نکردم، دست تقدیر و کمک خانواده راه را برای مهاجرت من هموار ساخت. اکثر هزینه‌های سال آخر دبیرستان و دوران دانشگاهم را با برنامه‌نویسی فریلنس، کارآموزی و بورسیه‌های علمی‌ای که برای آنها مسابقه می‌دادم، پرداختم. اینها را از این بابت نمی‌گویم که تصور شود کار خارق‌العاده‌ای کرده‌ام، بلکه دلیل اصلی بیان این مسائل این است که بچه‌ها بدانند با دسترسی به اینترنت، کار، تلاش و یادگیری شبانه‌روزی و یک مقداری شانس، می‌شود به هر چیزی رسید. دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد. نکته اصلی این است که انسان همیشه باید سعی کند اعتماد به نفس و خودباوری‌اش را بسازد و از آن محافظت کند. قرار نگرفتن در طبقات مرفه جامعه و پیامدهای حاصل از آن ممکن است منجر به کمبود اعتماد به نفس در فرد گردد و لیکن این خود فرد است که می‌تواند عزت نفس و اعتماد به نفس را در خود پرورش دهد. 

و اما گوگل، من قبل از گوگل برای یک آژانس مسافربری وب سایت می‌ساختم. بعد از آن توسط یکی از اقوام با فردی آشنا شدم که مرا برای کارآموزی به شرکتی معرفی کرد. این کارآموزی به لطف مدیر شرکت که یک آقای ایرانی بود فراهم شد. بعد از آن دو سال در کتاب‌خانه‌ی ریاضی دانشگاهمان و گروه تحقیقات دانشگاه کار می‌کردم، این تنها راهی بود که می‌توانستم هزینه‌های تحصیلم را به صورت منظم پرداخت کنم. بعد از آن دو مرتبه به طور اتفاقی به لطف آقایی اهل خاورمیانه، که از شرکت IBM به دانشگاه ما آمده بود و با دانشجوهای علوم کامپیوتر برای کارآموزی مصاحبه می‌کرد، توانستم یک کارآموزی دیگر بگیرم. آنجا بود که به صورت جدی برنامه‌نویسی بک اند را شروع کردم. این کارآموزی‌ها و وضعیت معدلم در دانشگاه به من کمک کردند تا بتوانم با معرفی یکی از دوستان ایرانیم که در گوگل کار می‌کرد و به صورت کاملا اتفاقی در یک برنامه‌ی تفریحی ایرانی با او آشنا شده بودم، یک مصاحبه برای کارآموزی در گوگل بگیرم. این برنامه متمرکز بر ایجاد فرصت برای دانشجوهایی بود که از اقشار کم برخوردار جامعه بودند؛ مثل سیاه پوست‌ها و مکزیکی‌ها و غیره. من در اپلیکیشن ورودی کارآموزی از داستان شخصی زندگیم و علاقه‌ی زیادم به کار در گوگل نوشتم و یکی از دوستانم به من کمک کرد که آن را ویرایش کنم. بعد از چند مصاحبه‌ی نفس گیر و چند هفته صبر، بالاخره توانستم این کارآموزی را بگیرم. کارآموزی در گوگل پله‌ی ورود من به سیلیکون ولی بود. وقتی کارآموزیم خوب پیش رفت، برای کار دائمی اپلای کردم و با مقدار زیادی شانس، مصاحبه‌های عجیب و غریب، و آماده‌سازی شبانه‌روزی توانستم در گوگل کار بگیرم. پس از گوگل، به لطف کمک و آشنایی با دوستان خوب ایرانی‌ام مدت چهار سال در یک استارت‌آپ در زمینه‌ی بیوتکنولوژی کار کردم که تجربه‌ی بسیار آموزنده و جالبی بود. همان جا بود که با خانم دکتر نرگس بنی‌اسدی و آقای دکتر محمد حسین بنی‌اسدی از پایه‌گذاران کاریار آشنا شدم که در نهایت به کار با این گروه انجامید. بعد از این دوره‌ی کاری، تصمیم گرفتم به دانشگاه برگردم و یک رویای دیگرم که گرفتن مدرک کارشناسی‌ارشد از دانشگاه استنفورد بود را تجربه کنم. شاید برای بچه‌ها جالب باشد که دو بار برای استنفورد اپلای کردم و رد شدم. یک بار برای لیسانس و یک بار فوق‌لیسانس. بار سوم احتمالا به دلیل  تجربه‌ی زیادی که در کار و تحقیقات کسب کرده بودم توانستم در دوره‌ی فوق لیسانس علوم کامپیوتر و در زیر شاخه‌ی هوش مصنوعی وارد شوم. بعد از استنفورد دوباره به طرز عجیبی از گوگل سر درآوردم و اکنون در گروه تحقیقات سلامت به عنوان مدیر محصول مشغول به کار هستم. 

شاید تنها نکته‌ای که می‌خواهم از این داستان بلند بالا برداشت شود این است که بیشتر اتفاقات زندگی تصادفی هستند. ولی با برنامه‌ریزی، کار و تلاش بی وقفه می‌شود از شانس و فرصت‌ها استفاده‌ی بهینه کرد که در طول زمان می‌تواند بسیار موثر باشد. یک نکته‌ی دیگر هم شاید این باشد که انسان باید اطرافش را با دوستانی که باهوش و سخت کوش هستند پر کند. ضرب المثلی هست که می‌گوید هر انسان میانگین افراد نزدیک اطرافش است.

 با توجه به اینکه شما مقالاتی در حوزه تکنولوژی و سلامت دارید و در همین زمینه هم مشغول به کار هستید، کمی به ما از این گونه امکان‌های شغلی تازه‌ای که پیش روی برنامه‌نویسی است بگویید.

حوزه‌ی سلامت قطعا بخش بسیار گسترده‌ای از کاربرد علوم کامپیوتر است، که شاید در این مجال نتوان حق مطلب را در توضیح گستردگی این شاخه ادا کرد. اگر بخواهم به طور کلی بگویم می‌شود این بخش را به چند بخش کوچک‌تر تقسیم کرد. یکی حوزه‌ی رکوردهای دیجیتال است که در اصل شامل ذخیره، اشتراک و دسترسی به اطلاعات بیمار است. یک زمینه‌ی دیگر بحث بیمه و کارهای مدیریتی بیمارستان‌ها و درمان از راه دور است. بخش دیگر بررسی اطلاعات ژنتیک و مولکولی بیماران و بخشی هم بررسی و فهم اطلاعات عکاسی پزشکی است مثل ایکس ری و MRI. در همه‌ی این زمینه‌‌ها امکان شغلی برای برنامه‌نویسی وجود دارد. من تاکنون بخش اصلی فعالیتم را در زمینه کاربرد هوش مصنوعی در حوزه‌ی سلامت گذاشته‌ام و در حال حاضر هم در دپارتمان تحقیقات گوگل بر روی ساختن برخی امکانات تکنولوژیک برای تشخیص زودهنگام سرطان کار می‌‌کنم. ولی همان‌طور که گفتم اصول کلی کار در بیشتر زمینه‌های برنامه‌نویسی مشترک است: برنامه‌نویسی خلاق، طراحی الگوریتم و مهم‌تر از همه آمار و ریاضیات.