کارآفرینی (به انگلیسی: Entrepreneurship) واژهایست که در سالهای اخیر بیشتر از همیشه آن را شنیدیم و با آن برخورد داشتهایم. معمولا وقتی صحبت از کارآفرینی میشود، به ما از ویژگیهای یک کارآفرین و شیوههای آغاز یک کسب و کار میگویند. این در حالیست که کمتر به موضوع چیستی کارآفرینی و تاریخچهی آن پرداخته شده است. در این مقاله میخواهیم یکبار برای همیشه با مفهوم کارآفرینی و تاریخچهی آن آشنا شویم.
کارآفرینی واژهای فرانسویست که استفاده از آن قدمت زیادی دارد. این کلمه بیش از سیصد سال است که مورد استفاده قرار میگیرد و جالب است بدانید نخستین جایی که از واژهی کارآفرینی استفاده شد، حوزهی اقتصاد بود.
آدام اسمیت، فیلسوف اخلاقگرای اسکاتلندی در قرن ۱۷ام از نخستین افرادی بود که از این واژه در نوشتههایش استفاده کرده است.
این درست است که حداقل سیصد سال از تولد واژهی کارآفرینی میگذرد اما کارآفرینی تا مدت زیادی تعریفی که ما برای آن متصور هستیم را نداشت و تنها حدود صد سال است که با مفهومی که امروز از کارآفرینی میشناسیم از این واژه استفاده میشود.
وقتی صحبت از کارآفرینی به عنوان یک علم قابل آموزش به میان میآید بسیاری از متخصصان ژوزف شومپیتر (Joseph Schumpeter) اقتصاددان برجستهی اتریشی را بنیانگذار کارآفرینی میدانند. او در سال ۱۹۱۹ مدت کوتاهی به عنوان وزیر امور مالی اتریش فعالیت کرد و در همین مدت کوتاه تاثیرات عمیقی بر سیستم مالی و اقتصادی اتریش گذاشت. او دکترای خود را در دانشگاه وین، به سرپرستی اویگن بوم فن باورک نظریهپرداز سرمایهٔ اتریشی دریافت کرد. اصطلاح «تخریب سازنده» که امروز در دنیای اقتصاد استفاده میشود از جمله نوآوریهای شومپیتر بود.
شومپیتر کارآفرینی را گونهای بهرهوری از فرصتها میدانست. او به کارآفرینان فراتر از موسسان یک کسب و کار نگاه میکرد و آنها را افرادی میدانست که اقتصاد یک کشور را زنده نگه میدارند. در تعریف شومپیتر از اقتصاد این ویژگیهای اصلی به چشم میخورد. او این ویژگیها را راهکارهایی برای رسیدن به نوآوری میدانست و معتقد بود نوآوری پایه و اساس شکلگیری کارآفرینی است:
در نوآوری ممکن است یک محصول جدید راهی بازار کنیم
یکی از شیوههای دیگر آن این است که برای تولید یک محصول قدیمی شیوهای جدید پیدا کنیم
ممکن است برای محصولی که وجود دارد بازار جدیدی پیدا کنیم
منبع جدیدی برای تولید مواد اولیه پیدا کنیم
و حتی شاید برای صنعت موجود به کشف ساختاری جدید برسیم.
به طور کلی نوآوری، که بخش جدایی ناپذیری از کارآفرینی است، یعنی خلق راهکارهای تازه برای مشکلات قدیمی.
با ارائهی این توضیحات راحتتر میتوانیم به تعریف کارآفرین و کارآفرینی برسیم. حالا که این تعریف اساسی و قدیمی را میدانیم وقت آن است که نگاهی هم به دنیا امروز بیندازیم. واقعیت این است که در جهان امروز با توجه به وسعت فعالیتها و کسب و کارها، تعریف کارآفرینی به سادگی گذشته نیست و تعاریف متعددی برای کارآفرینی وجود دارد. اما اگر به مقالات آکادمیک نگاه کنیم و بخواهیم دربارهی تعریف کارآفرینی به اتفاق نظر برسیم، میتوان کارآفرینی را پیدا کردن یک راه حل جدید برای یک مشکل دانست. برای این راه حل باید به فرصتهای جدید حساس باشیم، ریسک کنیم و فراتر از امکاناتمان حرکت کنیم. نکتهی دیگر اینکه کارآفرینی همواره باید با نوعی ارزشآفرینی همراه باشد.
به فردی که برای حل کردن یک چالش، دست به ایجاد راهکارهایی تازه میزند و برای این کار یک کسب و کار را تشکیل میدهد کارآفرین میگویند.